پنجشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۹

ما مهاجرت کرده ایم


نه فکر نکنین مدیکالمون اومده نخیر همچنان در راه است اونهم با پست سفارشی حلزون اکسپرس .


ولی ما مهاجرت کرده ایم

خیلی وقت است که مهاجریم

از زمانی که تصمیم گرفتیم طور دیگری زندگی کنیم و اهداف جدیدی را برگزیدیم مهاجر بوده ایم

از زمانی که دیگر برای خانه چیز جدیدی نخریدیم و در خراب شده یخچال را با کش قیطانی گره زدیم مهاجر بوده ایم .

از زمانی که در آفتاب سوزان ۴۵ درجه اینجا بدنبال پوتین کلومبیا منهای 32 گشته ایم مهاجر بوده ایم.

از زمانی که دیگر مسئوالیت جدید را با حقوق بیشتر رد کردیم و موجب گرد شدن چشم همکاران شدیم مهاجر بوده ایم.

ما مهاجریم چون منتظریم چون بی قراریم چون به آینده چشم داریم چون به این که هست بسنده نمی کنیم چون اهداف زندگیمان را در محدودیتهای موجود خفه نمی کنیم چون بیشتر از اینیم که اینک می توانیم .

ما مهاجریم چه با مدیکال چه بی مدیکال چه امروز چه فردا چه اونجا چه هر جای دیگر .

اما باران گمانم حوصله اش سر رفته شایداو  از من منتظر تر است شاید چون اهدافش بزرگتر است شاید هم  به خاطر این  که او یک زن است و قفس زنان تنگتر است.

بهر جهت من به جای او نوشتم شاید هم به او نوشتم.

کسی چه می داند
موتی 

هیچ نظری موجود نیست: